سردرد بابایی
الهی بمیرم، دیشب بابایی بدجور سرش درد می کرد.
اون از درد ناله می کرد، منم بالای سرش گریه می کردم
دو تا قرص مسکن بهش دادم، سرشو با دستمال بستم، بهش نبات داغ دادم -آخه بابایی وقتی معده اش به هم می ریزه سردرد می گیره- ولی هیچ فایده ای نداشت.
همش می گفتم خدایا سردرد بابایی رو بده به من، ولی اون حالش خوب بشه.....
اینقدر بالای سرش نشستم تا بالاخره بعد از کلی درد کشیدن خواب رفت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی