زندگی عاشقانه بابا و مامان نی نیزندگی عاشقانه بابا و مامان نی نی، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

عشق مامان و بابا منتظرتیم

مامان اومد

1391/6/20 18:18
نویسنده : حمیده
505 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نفس مامان

من بعد از کلی وقت اومدم، البته من بی تقصیرم، تقصیر نی نی وبلاگ بود که چند روز قطع بود.

خبر اول تقریبا 10 روزه که بابا میره مغازه یکی از دوستای بابام و اونجا کار می کنه.

خبر دوم اینکه دایی مهدی از تهران اومده، البته اصلا خونه نیست و همش با دوستاش بیرونه.

الانم من خونه مامان جون هستم و در نبود دایی مهدی دارم از لپ تاپش استفاده می کنم. 

دیگه اینکه هفته قبل چهارشنبه بعدازظهر با خاله مریم و خاله نجمه و خاله مژگان و ریحانه و فاطمه رفتیم کوه انجیر یکی از دوستای خاله مریم.

شبم همون جا موندیم، البته بابا واسه شام اومد اونجا ولی بعدش برگشت خونه.

فردا ظهر هم ناهار اونجا بودیم و بعد از ظهر برگشتیم خونه.

پنج شنبه هم اینجا جشنواره انجیر برگزار شد و عصر هم آقای واحدی توی آبشار برنامه اجرا کرده بود.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)