روز مادر
دیروز روز مادر بود عزیزم
دیروز عصر واسه مامانم کادو گرفتم (یه جفت سینی) و رفتم خونشون،
بعدشم با کمک هم واسه شام کتلت درست کردیم و بابایی هم شب با یه جعبه شیرینی اومد اونجا
عمه ها و خانم های عمو هم اومده بودن خونه مامان بزرگ، که تا ما رسیدیم خونه داشتن می رفتن.
مامان بزرگ بابا رو قسم داده بود که نمی خواد واسم کادو بخرید، دستش درد نکنه
امروز ظهر هم مامانم دلمه درست کرده بود که من و بابایی هم ناهار رفتیم اونجا، جات خالی عزیزم خیلی خوشمزه بود.
بابایی امروز کادو روز زن رو با یه روز تاخیر بهم داد، یه گل خوشکل و یه کارت هدیه.
پارسال روز زن من پیش بابایی نبودم و با مامان و بابام مکه بودیم، البته وقتی برگشتم هدیه مو گرفتم، یه پلاک وان یکاد که از اون موقع همیشه گردنمه.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی