زندگی عاشقانه بابا و مامان نی نیزندگی عاشقانه بابا و مامان نی نی، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

عشق مامان و بابا منتظرتیم

افطاری با خانواده........

1391/5/23 23:56
نویسنده : حمیده
285 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نفس مامان

امشب با بابایی و مامان و بابام و خاله مریم و خاله مژگان و بچه هاشون و مامان بزرگم و خاله نجمه افطاری رفتیم باغ شوهر خالم (شوهر خاله مژگان)

اول عصر رفتیم خونه خاله مژگان و افطاری درست کردیم، سوپ و ماکارونی و سوسیس بندری.

                                     

بعدشم نزدیکای افطار رفتیم باغ، خیلی خوش گذشت، فقط جای عشق مامان خالی بود.

                  

راستی زن دائی فائزه هم بود، یعنی ٣-٢ روز قبل اومده بود شیراز خونه مامانش و امروز عصر هم اومد اینجا، ولی دائی حجت از تهران نیومده،

زن دائی از تهران تنها اومده شیراز، از شیراز هم با داداشش اومده بود که به اصرار مامانم داداشش هم باهامون اومد باغ.

                  

بعد از افطار هم همگی مار و پله بازی کردیم،خیلی حال داد، هرکی رو مار میزد کلی بهش می خندیدیم و اذیتش می کردیم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)