زندگی عاشقانه بابا و مامان نی نیزندگی عاشقانه بابا و مامان نی نی، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره

عشق مامان و بابا منتظرتیم

مامان

1392/2/16 13:38
نویسنده : حمیده
237 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشق مامان

من الان تهرانم، خونه دائی حجت

دیروز صبح ساعت ٦ رسیدیم تهران، بعدش با فاطمه رفتیم خوابگاه.

نجمه اومد جلوم، رفتم توی اتاقش و صبحانه خوردیم.

بعد نجمه رفت دانشگاه، ظهر اومد دنبالم با هم رفتیم دانشگاه ناهار خوردیم، و تا ساعت ٤.٣٠ اونجا بودیم.

بعد با نجمه رفتیم یه گشتی توی خیابون اطراف دانشگاه زدیم و رفتیم خوابگاه.

شب هم با هم اتاقی نجمه به اسم مهرناز رفتیم بیرون شام پیتزا خوردیم و برگشتیم خوابگاه.

آخر شب هم دائی حجت و زن دائی فائزه اومدن دنبالم، اول نمی حواستم برم و فقط می خواستم بدم وسایلمو ببرن که خودم فردا صبح برم خونشون ولی بعد پشیمون شدم و باهاشون رفتم.

قراره امروز عصر با زن دائی فائزه بریم میلاد نور

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

هانیه
29 اردیبهشت 92 16:53
سلام بس تو هم مثل من نی نی نداری . وبلاگ قشنگی داری